۱۲ بند تقدیم امام عسکری سلام الله علیه و حضرت نرجس خاتون علیها السلام
نذر فرج فرزند غریبشان ارواحنا لتراب مقدمه الفداء
🔹سروده شده در حرم مطهر حضرت امام اباالحسن علی ابن موسی الرضا علیه السلام :
۲۷ رجب ۱۴۴۴ هجری قمری
عید بعثت پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله
🔹آقای حجت الاسلام شیخ عبدالحسین نظری خادم الشریعه
****
سپیده سر بزند عاقبت در این شب شوم
مگر بناست بماند همیشه حق مکتوم ؟
بناست معنی احلی القَصَص شود معلوم
رسید جذبه ی عشق حسن به وادی روم
به آن ستاره که ماه میان مجلس بود
کسی که گشت خریدار عشق ، نرجس بود
****
مسیر عشق گذار از حریق میخواهد
مهاجرت به دیار رفیق میخواهد
وصال سامره طیّ طریق میخواهد
رکاب حلقه ی عصمت ، عقیق میخواهد
جهان ندیده چنین بانویی که دریادل
به شوق نور هدایت زند به دریا ، دل
****
سلام بر جلوات تو ، مخزن الاسرار
بر آن ودیعه ذات خدا ، امانت دار
خریدی آن همه زحمت به شوق دیدن یار
ملیکه ای که در آمد به شکل خدمت کار
خدای عالی اعلی سعادتت داده
به روز حشر مقام شفاعتت داده
****
سلام ای که شبیهِ به اُمِّ موسایی
تویی که سوسن و نرگس ، تو که ملیکایی
تو فخر نسل حواریّ پاک عیسایی
هنوز قدر تو مخفیّ و چون معمایی
سلام کرده به رویت در اولین لحظات
ولیّ عصر که بر ماه روی او صلوات
****
الا كه خادمه ى تو حكيمه خاتون است
مقام و شأن تو از درك عقل بيرون است
وجود تو همه ى فخر آل شمعون است
كسى كه منكر فضل تو بود ، ملعون است
الا که وجد ز توصیف تو کند انجیل
الا که خدمت فرزند تو کند جبریل
****
بگو از آن شب فرخنده و نسیم سحر
که باخود از سوی دلبر رسانده بود خبر
زبزم خواستگاری ، از آن دو پیغمبر
گذاشت بر دل و جانت نگاه یار ، اثر
همین که حُسن حسن را خدا نمایان کرد
عروس فاطمه را فاطمه مسلمان کرد
****
بنای مهدویت چیده گشته ، خشت به خشت
امام هادی علیه السلام نامه نوشت
به دست بُشرِ سلیمانِ پاک و نیک سرشت
رسید تا که به آن بانوی بزرگ بهشت
به دیده اش بنهاد و وصال را حس کرد
همای بخت عجب رو به سوی نرجس کرد
****
بگو از آن سحر غرق نور و شور فلق
بگو از آن که به بازوش بسته جاء الحق
بگو از آن یم رحمت ، هدایت مطلق
از آن که شیعه شد از باقی گلش مُشتَق
از آن امید تمام عوالم ملکوت
همان که دشمن جبت است و دشمن طاغوت
****
قدم به چشم زمین تا که زد امامِ زمان
سپردیش به حکیمه ولی شدی نگران
امام عسکری از او شنید صوت اذان
صدا زد عمه ، گلم را به مادرش برسان
از این نگاه پر از اشتیاق و حال خراب
گریز شعر کشیده به سمت طفل رباب
****
سپرد دسته گلش را به عمه و نگران
دخیل ، گوشه ی گهواره بست و شد گریان
که ای خدای در و دشت و ساحل و باران
علیّ اصغر من را دوباره برگردان
سه شعبه آبروی آب را عجب برده
گلوی کودک شش ماهه ای به هم خورده...
****
قسم به ماه رجب ، حقّ نیمه ی شعبان
قسم به لیله ی قدر و به نیمه ی رمضان
قسم به غربت نرجس میان آن زندان
خدا ! امام زمان را به داد ما برسان
همان که داروی چشمان ثامن الحجج است
قسم به روضه ی یابن الشّبیب او ، فرج است...
****
نگاه کن که اسیریم ، دور از یاریم
ببین که مضطر و بیچاره ایم ، بیماریم
بخوان دعای فرج را که بد گرفتاریم
مگر به غیر شما چاره ساز هم داریم
مگر شود تو که از خاندان زهرایی
نظر به نامه ( عبدالحسین ) ننمایی