همسر بی همتای امام حسن عسکری علیه السلام از ملکوت معنویتش فروغ جمال امام زمان ساطع و آن دُردانه آفرینش متولد گردید. این بانوی با کرامت اگر چه به ظاهر لباس کنیزی بر تن داشت، ولی از نظر معنویت بر افقی تابان می درخشید. بانویی که در پرتو سخنان علی علیه السلام ستایش شده و با عنوان بهترین کنیزان ستوده شده است. در زیارتنامه ای که برای او گفته شده ساحت آن بانو با این عناوین ستایش می گردد.
السلام علیک ایها الصدیقه المرضیه، السلام علیک یا شبیهه ام موسی، و ابنه حواری عیسی، السلام علیک ایتها التقیه النقیه، السلام علیک ایتها الرضیه المرضیه، السلام علیک ایتها المنعوته فی الانجیل، المخطوبه من روح الله الامین؛ سلام بر تو ای صدیقه مرضیه، و ای بانویی که چون مادر موسی فرزندت زاده شد.... و سلام بر تو ای بانویی که خطبه عقدت را عیسی علیه السلام جاری کرد»(1). در قسمتی دیگر از زیارتنامه چنین آمده: «اشهد انک احسنت الکفاله، و أدّیت الامانه، و اجتهدت فی مرضاه الله، و صبرت فی ذات الله، و حفظت سر الله، و حملت ولی الله، و بالغت فی حفظ حجّه الله و....»(2).
این عناوین و القاب ستایشگر آن بانویی است که صدف معنویت و ملکوتش درّی تابناک می پرورد که بر آسمان انسانیت فروغ هدایتش تمام جهان را لبریز خواهد ساخت.
راوی می گوید: «حسن و حسین علیهماالسلام در محضر علی علیه السلام بودند. وقتی حسن به سوی امام می آمد حضرت فرمود: «مرحبا به فرزند رسول خدا». هنگامی که حسین علیه السلام به سوی امام می آمد می فرمود: «پدرم به فدایت ای فرزند بهترین کنیزان!» به امام عرض شد: «ای امیرمؤمنان، شما را چه می شود که این جملات را به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام می فرمایید؟ فرزند بهترین کنیزان کیست؟»
امام علیه السلام فرمودند: «گم گشته موعود، حجه بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین علیه السلام است»(3).
در بیانی دیگر این بانو را با همین وصف ستوده است(4).
امام حسن مجتبی نیز فرموده اند: «امام زمان علیه السلام نهمین فرزند برادرم امام حسین علیه السلام فرزند سید و خانم کنیزان است»(5).
امام هشتم نیز این بانو را با عنوان و صفت سید کنیزان ستوده است.
از آن حضرت پرسیدند: «قائم شما اهل بیت کیست؟» فرمود: «چهارمین فرزند از فرزندان من و فرزند سید کنیزان است؟»(6).
******
1-2. بحار، ج 102، کتاب المزار، ص 70.
3. بحار، ج 51، صص 111 - 110.
4. همان، ص 121.
6- 5. کمال الدین، شیخ صدوق، ج 1، باب 29، ص 316.